رکود اقتصادی ناشی از از دست دادن اعتماد تجاری و مصرف کننده است. با کاهش اعتماد، تقاضا نیز کاهش می یابد. رکود زمانی نقطه عطفی در چرخه تجاری است که رشد اقتصادی مداوم به اوج می رسد، معکوس می شود و تبدیل به انقباض اقتصادی مداوم می شود.
علت معمولی رکود
کاهش در رشد تولید ناخالص داخلی اغلب به عنوان دلیل رکود ذکر می شود، اما بیشتر یک سیگنال هشدار دهنده است که یک رکود در حال حاضر در جریان است. تولید ناخالص داخلی تنها پس از پایان یک چهارم گزارش می شود، بنابراین رکود احتمالاً برای چند ماه در جریان بوده است تا زمانی که تولید ناخالص داخلی منفی شود.
رکود به طور کلی به عنوان دو یا چند فصل متوالی کاهش تولید ناخالص داخلی تعریف شده است. با این حال، دفتر ملی تحقیقات اقتصادی (NBER)، که اغلب برای تاریخ رکود استفاده می شود، از این قانون تبعیت نمی کند. در عوض، NBER از سه معیار مختلف استفاده می کند – عمق، انتشار، و مدت
از دست دادن اعتماد به سرمایه گذاری و اقتصاد
از دست دادن اعتماد مصرف کنندگان را وادار می کند که خرید را متوقف کنند و به حالت دفاعی بروند. هنگامی که یک توده بحرانی به سمت خروجی حرکت می کند وحشت ایجاد می شود. کسبوکارها آگهیهای استخدامی کمتری اجرا میکنند و اقتصاد مشاغل کمتری را اضافه میکند. خرده فروشی کند است تولیدکنندگان در واکنش به کاهش سفارشات، کاهش تولید میدهند، بنابراین نرخ بیکاری افزایش مییابد. دولت فدرال و بانک مرکزی باید برای بازگرداندن اعتماد وارد عمل شوند.
نرخ بهره بالا
نرخهای بهره نقدینگی را محدود میکنند – پولی که برای سرمایهگذاری یا خرج کردن در دسترس است – وقتی افزایش پیدا کرد. فدرال رزرو اغلب برای محافظت از ارزش دلار نرخ بهره را افزایش داده است. برای مثال، این کار را برای مبارزه با رکود تورمی اواخر دهه 1970 انجام داد و این به رکود اقتصادی 1980 کمک کرد.