مفاهیم پایه اقتصادی به زبان ساده (قسمت اول) - آکادمی بیتریوم

برای شنیدن پادکست مربوطه میتونید روی کارت زیر کلیک کنید!

مفاهیم پایه اقتصادی به زبان ساده (قسمت اول)

مفاهیم پایه اقتصادی به زبان ساده

اقتصاد یک مهره سخت برای بسیاری است – GDP، GNP، NDP، NNP، Repo، Repo Repo، SLR، CLR، CRAR – مفاهیم زیادی برای درک وجود دارد. اما اگر مفاهیم به درستی درک شوند، اقتصاد سرگرم کننده است.
ClearIAS.com در تلاش است تا مروری بر مفاهیم اساسی اقتصاد به زبانی ساده برای درک آسان ارائه دهد.

اقتصاد چیست؟ - آکادمی بیتریوم
اقتصاد چیست؟

اقتصاد مطالعه چگونگی تخصیص منابع کمیاب (زمین، نیروی کار، سرمایه و کارآفرینی) برای تولید محصول (کالاها و خدمات) است.

هدف اصلی هر اقتصادی چیست؟

تولید کالا و خدمات.

3 فعالیت های اقتصادی اساسی در یک اقتصاد

1. تولید
2. مصرف
3. تشکیل سرمایه (یعنی پس انداز و سرمایه گذاری)

عوامل تولید - آکادمی بیتریوم

عوامل تولید چیست؟

عوامل تولید، نهاده هایی هستند که در فرآیند تولید برای تولید خروجی ها (کالاها و خدمات تمام شده) استفاده می شوند.
عمدتاً چهار عامل تولید وجود دارد. آنها (1) زمین (2) نیروی کار (3) سرمایه فیزیکی و (4) سرمایه انسانی هستند.

چرا تولید در بسیاری از اقتصادها کم است؟

کالاها و خدمات کمیاب هستند زیرا چهار عامل تولید (زمین، نیروی کار، سرمایه و کارآفرینی) کمیاب هستند.

مفاهیم اساسی اقتصاد هند

حوزه های اصلی تحت پوشش این مقاله عبارتند از – درآمد ملی، سیاست پولی، سیاست مالی و تراز پرداخت ها (BoP).

جی دی پی GDF - آکادمی بیتریوم

درآمد ملی

تحت عنوان گسترده درآمد ملی، ممکن است عباراتی مانند GDP، GNP، NNP و غیره را بشنوید.
تولید ناخالص داخلی: تولید ناخالص داخلی (GDP) کل ارزش پولی کالاها و خدمات نهایی تولید شده در قلمروهای اقتصادی یک کشور در یک سال معین است.

تولید ناخالص داخلی

به معنای ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده در داخل قلمرو هند است، صرف نظر از اینکه چه کسی آن را تولید کرده است – چه توسط هندی ها یا خارجی ها.

برای ارائه یک ایده تقریبی، بیایید ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده در هند را حدود 100 لک کرور روپیه هند یا حدود 2 تریلیون دلار آمریکا فرض کنیم.
این مقدار تولید ناخالص داخلی هند است که با قیمت فعلی بازار بیان می شود.
GNP: تولید ناخالص ملی (GNP) ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده توسط مردم یک کشور در یک سال معین است.
خاص قلمرو نیست.
اگر GNP هند را در نظر بگیریم، می توان دریافت که GNP کمتر از GDP است.

سیاست های پولی

سیاست پولی به سیاست بانک مرکزی اشاره دارد. بانک مرکزی هند (RBI) مسئول سیاست های پولی است. Repo، Reverse Repo، CRR، SLR و غیره بخشی از سیاست پولی هستند.

نرخ REPO

REPO به معنای گزینه خرید مجدد است – نرخی که RBI به بانک های دیگر وام می دهد. بانک اوراق بهادار سپرده شده نزد RBI را با نرخ REPO دوباره خریداری می کند.
بیایید فرض کنیم که نرخ فعلی REPO 4.5٪ است. این بدان معناست که RBI به بانک های دیگر با نرخ بهره 4.5 درصد وام می دهد.
نرخ REPO معکوس
RBI در مواقعی با نرخی کمتر از نرخ REPO از بانک ها وام می گیرد و این نرخ به عنوان نرخ REPO معکوس شناخته می شود.
بیایید فرض کنیم که نرخ REPO معکوس فعلی 4٪ است. این بدان معناست که بانک ها به RBI با نرخ بهره 4 درصد وام می دهند.
REPO و Reverse Repo دو گزینه اصلی تحت LAF (تجهیزات تنظیم نقدینگی) هستند.
تسهیلات ایستاده حاشیه ای (MSF)
MSF نرخی است که بانک‌های تجاری برنامه‌ریزی‌شده می‌توانند یک شبه از RBI در مقابل اوراق بهادار تایید شده وام بگیرند.
سقف استقراض بانک ها تحت تسهیلات ثابت نهایی 2 درصد از خالص تقاضا و بدهی های زمانی مربوطه آنها (NDTL) است.

بیایید نرخ فعلی MSF را 5.5٪ فرض کنیم. این بدان معناست که بانک‌های تجاری می‌توانند یک شبه معادل 2 درصد از سپرده‌های خود را با نرخ بهره 5.5 درصد از RBI وام بگیرند. ممکن است توجه داشته باشید که نرخ MSF معمولاً بالاتر از نرخ REPO است.

نرخ بانکی

نرخ بانکی نرخ بالاتری است (معمولاً 1٪ بالاتر از نرخ REPO) که توسط RBI هنگام اعطای وام به بانک های تجاری اعمال می شود.
برای بدست آوردن یک رقم، نرخ فعلی بانکی را 5.5 درصد فرض کنیم. این بالاتر از نرخ REPO 4.5٪ است. با این حال، ممکن است تعجب کنید که نرخ بانکی چگونه با MSF متفاوت است.
نرخ بانکی متفاوت از MSF است زیرا نرخ بانکی بلندمدت است. این برای همه بانک‌های تجاری اعمال می‌شود و هیچ محدودیتی مانند 2 درصد از خالص تقاضا و بدهی‌های زمانی (NDTL) آنها وجود ندارد.
CRR
CRR با نسبت ذخیره نقدی مطابقت دارد.
این مربوط به درصد ذخایر نقدی است که هر بانک باید به عنوان ذخیره نقدی نزد RBI (در حساب های جاری خود) متناسب با سپرده هایی که دارد نگه دارد.
بانک ها بابت این سپرده ها هیچ سودی نخواهند گرفت.
برای بدست آوردن یک تصویر ذهنی، CRR فعلی را 3% فرض کنیم.
SLR
SLR (نسبت نقدینگی قانونی) مربوط به درصد ذخایر نقدی است که هر بانک باید به عنوان اندوخته نقدی نزد خود نگه دارد که مطابق با سپرده هایی است که دارد.

بانک ها مجبورند ذخایر مربوط به SLR را به صورت طلا یا اوراق بهادار دولتی در خود نگه دارند.
فرض کنید SLR فعلی 18.5 درصد است.

تفاوت اصلی بین CRR و SLR این است که بانک ها باید CRR را با RBI نگه دارند، اما SLR را با خودشان اما قفل نگه دارند.
CRAR
نسبت سرمایه به دارایی های موزون شده با ریسک با تقسیم سرمایه بانک بر دارایی های موزون شده بر ریسک به دست می آید.
هر چه CRAR یک بانک بیشتر باشد، سرمایه آن بهتر است.

سیاست مالی

سیاست مالی به اقدامات سیاستی دولت اشاره دارد. بودجه، مالیات، یارانه ها، هزینه ها و غیره بخشی از سیاست مالی را تشکیل می دهند. ممکن است لازم باشد کسری های مختلفی مانند کسری مالی و کسری اولیه را به عنوان بخشی از سیاست مالی درک کنید.
کسری مالی (FD): کسری مالی تفاوت بین کل مخارج دولت و کل دریافتی آن (به استثنای استقراض) است. به زبان ساده، FD مربوط به وام و سایر بدهی ها است.

تعادل پرداخت

کسری حساب جاری (CAD): حساب جاری مجموع تراز تجاری (صادرات منهای واردات کالا و خدمات)، درآمد خالص عامل (مانند سود و سود سهام) و خالص پرداخت های انتقالی (مانند کمک های خارجی) است. کسری حساب جاری به زبان ساده عبارت است از دلارهای جاری منهای دلارهای خارج شده.
همچنین به کسری مالی و کسری حساب جاری مراجعه کنید.

کسری حساب سرمایه: کسری حساب سرمایه زمانی رخ می دهد که پرداخت های انجام شده توسط یک کشور برای خرید دارایی های خارجی بیش از پرداخت های دریافتی آن کشور برای فروش دارایی های داخلی باشد. (به عنوان مثال، اگر هندی ها دارایی زیادی در ایالات متحده می خرند، اما اگر آمریکایی ها هیچ ملک یا ساختمانی در هند نمی خرند، هند کسری حساب سرمایه خواهد داشت.)
کسری در حساب سرمایه به معنای خروج پول از کشور است، اما همچنین نشان می دهد که کشور در حال افزایش مطالبات خود از دارایی های خارجی است. به عبارت دیگر در زمان کسری حساب سرمایه، سرمایه گذاری خارجی در دارایی های داخلی کمتر و سرمایه گذاری اقتصاد داخلی در دارایی های خارجی بیشتر است. اگر نیاز به دانستن بیشتر در مورد BoP دارید، به یادداشت های ما در مورد تراز پرداخت ها مراجعه کنید.

مفاهیم پایه در اقتصاد

  1. خواسته ها:

میل ممکن است به عنوان میل یا نیاز سیری ناپذیر انسان برای داشتن کالاها یا خدماتی که موجب رضایت می شود تعریف شود. در علم اقتصاد، خواسته ها نامحدود است در حالی که ابزار کسب آنها (منابع) محدود است.

  1. کمبود:

کمبود به عنوان عرضه محدود منابعی که برای ارضای خواسته های نامحدود استفاده می شود، تعریف می شود. این بدان معناست که مردم آنقدر که می خواهند ندارند. مشکل کمبود در نتیجه این واقعیت است که در هر مقطع زمانی، منابع تولیدی موجود در هر جامعه محدود است، در حالی که خواسته های انسان نامحدود است. کمبود مشکل اصلی هر جامعه است.

  1. انتخاب:

این به عنوان سیستمی برای انتخاب یکی از تعدادی گزینه تعریف می شود. انتخاب ها در نتیجه کمیابی ضروری می شوند. انتخاب کردن به معنای رها کردن چیزی برای به دست آوردن چیز دیگری است. مفهوم انتخاب به هر سه عامل اصلی اقتصادی مربوط می شود.

  • یک مصرف کننده به دلیل درآمد محدود خود باید از بین انواع کالاها و خدمات یکی را انتخاب کند.
  • شرکت باید انتخاب کند که چه چیزی را تولید کند و چگونه تولید کند در چارچوب محدودیت تحمیل شده توسط منابع محدودش.
  • دولت باید تصمیم بگیرد که با توجه به درآمد محدود خود که در اسناد بودجه پیش بینی شده است، چه کالاها و خدمات عمومی را برای مردم فراهم کند.
  1. مقیاس اولویت:

به عنوان فهرستی از همه خواسته هایی که به ترتیب اولویت یا اهمیت برآورده می شوند، توصیف می شود. مفهوم «مقیاس اولویت» بر این فرض اساسی در اقتصاد تأکید می‌کند که هر عامل اقتصادی در فرآیند انتخاب، رفتار منطقی از خود نشان می‌دهد.

  1. هزینه فرصت:

اقتصاددانان از اصطلاح «هزینه فرصت» به معنای بهترین جایگزین بعدی که در فرآیند انتخاب از بین رفته است استفاده می‌کنند. برای یک مصرف کننده منفرد، هزینه فرصت کالایی خریداری شده، مطلوب ترین کالایی است که می توانست به جای آن بخرد. به عنوان مثال، الکس 50 ₦ دارد و می خواهد گالا و کیک بخرد، اما متوجه می شود که با این مبلغ نمی تواند هر دو را دریافت کند، زیرا قیمت هر کالا 50 ₦ است. اگر او کیک را انتخاب کند، جشنی که به دلیل منابع محدود قربانی می‌کند، جایگزینی است که از بین رفته است و این همان چیزی است که از آن به عنوان هزینه فرصت یاد می‌شود. هزینه فرصت به عنوان جایگزین از دست رفته، هزینه واقعی، هزینه واقعی یا هزینه اقتصادی نامیده می شود.

  1. عقلانیت:

در علم اقتصاد، عقلانیت به سادگی به این معناست که افراد همیشه بهترین گزینه را هنگام انتخاب انتخاب می کنند. این بدان معنی است که یک فرد انتخاب معقولی را انجام می دهد که در آن سود بهینه را به دست می آورد.

  1. تولید:

تولید فرآیندی است از ترکیب نهاده های مختلف مادی و غیر مادی به منظور ساختن چیزی برای مصرف (خروجی). در معنای عادی به معنای ایجاد یک کالا است. اما در اقتصاد، این دیدگاه اشتباهی است. نجار که به چوب شکل می دهد آن را بیشتر از گذشته برای ما مفید می کند. این بدان معنی است که او ابزار اضافی ایجاد می کند. بنابراین، تولید در اقتصاد فقط ایجاد یک کالا نیست، بلکه ایجاد مطلوبیت جدید است.

  1. توزیع:

به عبارت ساده، توزیع مستلزم این است که به همه سهمی از کارشان بدهیم. بنابراین، مفهوم توزیع در علم اقتصاد به تخصیص کل تولید در میان عوامل مختلف تولید به عنوان پاداش به شکل رانت، دستمزد، بهره یا سود مربوط می شود. 9. مصرف: مصرف در علم اقتصاد عبارت است از استفاده افراد از کالاها و خدمات. بهتر است به عنوان خرید نهایی کالا و خدمات توسط افراد توصیف شود. خرید لباس نو، بستنی در خامه‌سازی کولداستون، ماشین و… همگی از مصادیق مصرف هستند.

636
دپارتمان اقتصاد
امتیاز دهید
اشتراک گذاری
banner
banner

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست