اقتصاد کلان

برای شنیدن پادکست مربوطه میتونید روی کارت زیر کلیک کنید!

اقتصاد کلان چیست؟

اقتصاد کلان شاخه ای از علم اقتصاد است که به مطالعه نحوه رفتار یک اقتصاد کلی – بازار یا سایر سیستم هایی که در مقیاس بزرگ عمل می کنند – می پردازد. اقتصاد کلان پدیده های کل اقتصاد مانند :

 تورم، سطح قیمت ها، نرخ رشد اقتصادی، درآمد ملی، تولید ناخالص داخلی (GDP) و تغییرات در بیکاری را مطالعه می کند.

برخی از سوالات کلیدی که اقتصاد کلان به آنها پرداخته عبارتند از:

چه چیزی باعث بیکاری می شود؟ چه چیزی باعث تورم می شود؟ چه چیزی باعث ایجاد یا تحریک رشد اقتصادی می شود؟ اقتصاد کلان تلاش می‌کند تا میزان عملکرد یک اقتصاد را اندازه‌گیری کند، بفهمد چه نیروهایی آن را هدایت می‌کنند، و پیش‌بینی کند که چگونه عملکرد می‌تواند بهبود یابد.

اقتصاد کلان با عملکرد، ساختار و رفتار کل اقتصاد سر و کار دارد، برخلاف اقتصاد خرد، که بیشتر بر انتخاب های انجام شده توسط بازیگران فردی در اقتصاد (مانند مردم، خانوارها، صنایع و غیره) متمرکز است.

نکات کلیدی اقتصاد کلان

اقتصاد کلان شاخه ای از علم اقتصاد است که به ساختار، عملکرد، رفتار و تصمیم گیری کل یا کل اقتصاد می پردازد.

دو حوزه اصلی تحقیقات اقتصاد کلان عبارتند از :

رشد اقتصادی بلند مدت و چرخه های تجاری کوتاه مدت.

اقتصاد کلان در شکل مدرن آن اغلب به عنوان شروع با جان مینارد کینز و نظریه های او در مورد رفتار بازار و سیاست های دولتی در دهه 1930 تعریف می شود. چندین مکتب فکری از آن زمان توسعه یافته است.

بر خلاف اقتصاد کلان، اقتصاد خرد بیشتر بر تأثیرات و انتخاب های انجام شده توسط بازیگران فردی در اقتصاد (مردم، شرکت ها، صنایع و غیره) متمرکز است.

درک اقتصاد کلان

مطالعه اقتصاد دو جنبه دارد: اقتصاد کلان و اقتصاد خرد. همانطور که از این اصطلاح پیداست، اقتصاد کلان به سناریوی کلی و تصویر بزرگ اقتصاد نگاه می کند. به بیان ساده، بر نحوه عملکرد اقتصاد به عنوان یک کل تمرکز می‌کند و سپس نحوه ارتباط بخش‌های مختلف اقتصاد با یکدیگر را تجزیه و تحلیل می‌کند تا نحوه عملکرد کل را درک کند. این شامل بررسی متغیرهایی مانند بیکاری، تولید ناخالص داخلی و تورم است. اقتصاددانان کلان مدل هایی را توسعه می دهند که روابط بین این عوامل را توضیح می دهد. چنین مدل‌های کلان اقتصادی و پیش‌بینی‌هایی که تولید می‌کنند، توسط نهادهای دولتی برای کمک به ساخت و ارزیابی سیاست‌های اقتصادی، پولی و مالی استفاده می‌شوند. توسط کسب و کارها برای تعیین استراتژی در بازارهای داخلی و جهانی؛ و توسط سرمایه گذاران برای پیش بینی و برنامه ریزی برای حرکت در طبقات مختلف دارایی.

با توجه به مقیاس عظیم بودجه های دولت و تأثیر سیاست های اقتصادی بر مصرف کنندگان و مشاغل، اقتصاد کلان به وضوح خود را با مسائل مهمی درگیر می کند. تئوری های اقتصادی در صورت اعمال صحیح، می توانند بینش روشنگرانه ای در مورد نحوه عملکرد اقتصادها و پیامدهای بلندمدت سیاست ها و تصمیمات خاص ارائه دهند. تئوری اقتصاد کلان همچنین می‌تواند به کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاران فردی کمک کند تا از طریق درک دقیق‌تر اثرات روندها و سیاست‌های اقتصادی گسترده بر صنایع خود، تصمیم‌های بهتری بگیرند.

محدودیت های اقتصاد کلان

درک محدودیت های نظریه اقتصادی نیز مهم است. تئوری ها اغلب در خلاء ایجاد می شوند و فاقد جزئیات خاصی از دنیای واقعی مانند مالیات، مقررات و هزینه های معامله هستند. دنیای واقعی نیز کاملاً پیچیده است و شامل موضوعات ترجیح اجتماعی و وجدان است که خود را به تجزیه و تحلیل ریاضی نمی‌رسانند.

حتی با وجود محدودیت‌های تئوری اقتصادی، پیروی از شاخص‌های کلان اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی، تورم و بیکاری مهم و ارزشمند است. عملکرد شرکت ها و در نتیجه سهام آنها به طور قابل توجهی تحت تأثیر شرایط اقتصادی شرکت ها است و مطالعه آمارهای کلان اقتصادی می تواند به سرمایه گذار کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرد و نقاط عطف را تشخیص دهد.

به همین ترتیب، درک اینکه کدام نظریه به نفع یک دولت خاص است و بر آن تأثیر می گذارد، می تواند بسیار ارزشمند باشد. اصول اقتصادی زیربنایی یک دولت در مورد نحوه برخورد آن دولت با مالیات، مقررات، مخارج دولت و سیاست‌های مشابه بسیار صحبت می‌کند. با درک بهتر اقتصاد و پیامدهای تصمیمات اقتصادی، سرمایه گذاران می توانند حداقل نگاهی اجمالی به آینده احتمالی داشته باشند و بر اساس آن با اطمینان عمل کنند.

حوزه های تحقیقات اقتصاد کلان

اقتصاد کلان حوزه نسبتاً وسیعی است، اما دو حوزه تحقیقاتی خاص معرف این رشته هستند.

  1. حوزه اول عواملی است که رشد بلندمدت اقتصادی یا افزایش درآمد ملی را تعیین می کند.
  2. دیگری شامل علل و پیامدهای نوسانات کوتاه مدت در درآمد ملی و اشتغال است که به عنوان چرخه تجاری نیز شناخته می شود.

رشد اقتصادی

رشد اقتصادی به افزایش تولید کل در یک اقتصاد اشاره دارد. اقتصاددانان کلان به منظور حمایت از سیاست های اقتصادی که از توسعه، پیشرفت و افزایش استانداردهای زندگی حمایت می کنند، سعی می کنند عواملی را که باعث رشد اقتصادی می شوند یا آنها را به تعویق می اندازند، درک کنند.

اثر کلاسیک قرن هجدهم آدام اسمیت، تحقیقی در مورد ماهیت و علل ثروت ملل، که از تجارت آزاد، سیاست اقتصادی آزاد و گسترش تقسیم کار حمایت می کرد، مسلماً اولین و مطمئناً یکی از مهمترین آثار بود. در این مجموعه تحقیقاتی کار می کند. در قرن بیستم، اقتصاددانان کلان شروع به مطالعه رشد با مدل‌های ریاضی رسمی‌تر کردند. رشد معمولاً تابعی از سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، نیروی کار و فناوری است.

چرخه تجارت در اقتصاد

سطوح و نرخ‌های تغییر متغیرهای کلان اقتصادی، مانند اشتغال و تولید ملی، بر روندهای بلندمدت رشد اقتصاد کلان، در پدیده‌ای به نام چرخه تجاری از نوسانات گاه به گاه بالا یا پایین، انبساط و رکود عبور می‌کنند. بحران مالی 2008 یک نمونه واضح اخیر است و رکود بزرگ دهه 1930 در واقع انگیزه ای برای توسعه بیشتر نظریه های اقتصاد کلان مدرن بود.

تاریخچه اقتصاد کلان

در حالی که اصطلاح “اقتصاد کلان” چندان قدیمی نیست (به دهه 1940 بازمی گردد)، بسیاری از مفاهیم اصلی در اقتصاد کلان برای مدت طولانی تری مورد مطالعه قرار گرفته اند. موضوعاتی مانند بیکاری، قیمت‌ها، رشد و تجارت تقریباً از همان ابتدای شروع رشته مورد توجه اقتصاددانان بوده است، اگرچه مطالعه آنها در قرن 20 و 21 بسیار متمرکز و تخصصی‌تر شده است. عناصر کارهای قبلی افرادی مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل به وضوح به موضوعاتی پرداخته بودند که اکنون به عنوان حوزه اقتصاد کلان شناخته می شوند.

توضیح انواع اقتصاد از ابتدای پیدایش :

اقتصاد کلاسیک

اقتصاددانان کلاسیک معتقد بودند که قیمت‌ها، دستمزدها، و نرخ‌ها انعطاف‌پذیر هستند و بازارها تمایل به صاف شدن دارند، مگر اینکه سیاست‌های دولت با تکیه بر نظریه‌های اولیه آدام اسمیت از انجام آن جلوگیری کند. اصطلاح «اقتصاددانان کلاسیک» در واقع یک مکتب از تفکر اقتصاد کلان نیست، بلکه برچسبی است که ابتدا توسط کارل مارکس و بعداً توسط کینز برای اشاره به متفکران اقتصادی قبلی که به ترتیب با آنها مخالف بودند، اما خودشان اصلاً اقتصاد کلان را از اقتصاد خرد متمایز نکردند، به کار بردند. .

اقتصاد کینزی

اقتصاد کینزی عمدتاً بر اساس آثار جان مینارد کینز پایه گذاری شد و آغازی برای اقتصاد کلان به عنوان یک حوزه مطالعاتی جدا از اقتصاد خرد بود. کینزی ها بر تقاضای کل به عنوان عامل اصلی در مسائلی مانند بیکاری و چرخه تجاری تمرکز می کنند. اقتصاددانان کینزی معتقدند که چرخه تجاری را می توان با مداخله فعال دولت از طریق سیاست های مالی (مصرف بیشتر در رکود برای تحریک تقاضا) و سیاست پولی (تحریک تقاضا با نرخ های پایین تر) مدیریت کرد. اقتصاددانان کینزی همچنین معتقدند که سختی‌های خاصی در سیستم وجود دارد، به‌ویژه قیمت‌های چسبنده که مانع از تسویه مناسب عرضه و تقاضا می‌شود.

اقتصاد پول گرا

مکتب پول گرایی شاخه ای از اقتصاد کینزی است که عمدتاً به آثار میلتون فریدمن نسبت داده می شود. پول گرایان با کار در مدل های کینزی و توسعه آن ها استدلال می کنند که سیاست پولی به طور کلی ابزار سیاستی مؤثرتر و مطلوب تری برای مدیریت تقاضای کل نسبت به سیاست مالی است. پول‌گرایان محدودیت‌هایی را برای سیاست‌های پولی که تنظیم دقیق اقتصاد را توصیه نمی‌کند، می‌پذیرند و در عوض تمایل دارند پیروی از قوانین سیاستی را ترجیح دهند که نرخ‌های باثبات تورم را ترویج می‌کنند.

اقتصاد کلاسیک جدید

مکتب کلاسیک جدید، همراه با نیوکینزی‌ها، عمدتاً بر روی هدف ادغام مبانی اقتصاد خرد در اقتصاد کلان بنا شده است تا تضادهای نظری آشکار بین این دو موضوع را حل کند. مکتب کلاسیک جدید بر اهمیت اقتصاد خرد و مدل‌های مبتنی بر آن رفتار تأکید می‌کند. اقتصاددانان کلاسیک جدید فرض می‌کنند که همه عوامل تلاش می‌کنند تا مطلوبیت خود را به حداکثر برسانند و انتظارات منطقی داشته باشند، که آن‌ها را در مدل‌های اقتصاد کلان ادغام می‌کنند. اقتصاددانان کلاسیک جدید معتقدند که بیکاری تا حد زیادی داوطلبانه است و سیاست مالی اختیاری بی ثبات کننده است، در حالی که تورم را می توان با سیاست پولی کنترل کرد.

اقتصاد کینزی جدید

مکتب نیوکینزی همچنین می کوشد تا مبانی اقتصاد خرد را به نظریه های اقتصادی سنتی کینزی بیافزاید. در حالی که نیوکینزی‌ها قبول دارند که خانوارها و شرکت‌ها بر اساس انتظارات منطقی عمل می‌کنند، اما همچنان معتقدند که انواع شکست‌های بازار، از جمله قیمت‌ها و دستمزدهای ثابت وجود دارد. به دلیل این «چسبندگی»، دولت می‌تواند شرایط اقتصاد کلان را از طریق سیاست‌های مالی و پولی بهبود بخشد.

اقتصاد اتریشی

مکتب اتریشی مکتب اقتصادی قدیمی تری است که در حال افزایش محبوبیت است. نظریه‌های اقتصادی اتریش بیشتر در مورد پدیده‌های اقتصاد خرد کاربرد دارند، اما از آنجا که آنها، مانند اقتصاددانان به اصطلاح کلاسیک، هرگز اقتصاد خرد و کلان را کاملاً از هم جدا نمی‌کردند، نظریه‌های اتریشی نیز پیامدهای مهمی برای موضوعاتی دارند که در غیر این صورت موضوعات اقتصاد کلان در نظر گرفته می‌شوند. به طور خاص، نظریه چرخه تجاری اتریش نوسانات همزمان (کلان اقتصادی) در فعالیت های اقتصادی در سراسر بازارها را در نتیجه سیاست پولی و نقشی که پول و بانک در پیوند دادن بازارهای (اقتصاد خرد) به یکدیگر و در طول زمان ایفا می کنند، توضیح می دهد.

اقتصاد کلان در مقابل اقتصاد خرد

اقتصاد کلان با اقتصاد خرد متفاوت است، که بر عوامل کوچکتری تمرکز می کند که بر انتخاب های افراد و شرکت ها تأثیر می گذارد. عواملی که هم در اقتصاد خرد و هم در اقتصاد کلان مورد مطالعه قرار می گیرند، معمولاً بر یکدیگر تأثیر دارند. به عنوان مثال، سطح بیکاری در کل اقتصاد بر عرضه کارگرانی که یک شرکت می تواند از آنها استخدام کند تأثیر دارد.

یک تمایز کلیدی بین اقتصاد خرد و کلان این است که کل اقتصاد کلان گاهی اوقات می‌تواند به شیوه‌ای بسیار متفاوت یا حتی برعکس رفتار متغیرهای مشابه اقتصاد خرد رفتار کند. به عنوان مثال، کینز به اصطلاح پارادوکس صرفه جویی اشاره کرد، که استدلال می کند که در حالی که برای یک فرد، پس انداز پول ممکن است کلید ایجاد ثروت باشد، زمانی که همه سعی می کنند پس انداز خود را به یکباره افزایش دهند، می تواند به کاهش رشد اقتصادی کمک کند.

در همین حال، اقتصاد خرد به گرایش های اقتصادی نگاه می کند، یا اینکه وقتی افراد انتخاب های خاصی انجام می دهند، چه اتفاقی می افتد. افراد معمولاً به زیر گروه هایی مانند خریداران، فروشندگان و صاحبان مشاغل طبقه بندی می شوند. این بازیگران بر اساس قوانین عرضه و تقاضای منابع با یکدیگر تعامل دارند و از پول و نرخ بهره به عنوان مکانیزم های قیمت گذاری برای هماهنگی استفاده می کنند.

681
دپارتمان اقتصاد
امتیاز دهید
اشتراک گذاری
banner
banner

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست